اصطلاحات پزشکی به زبان آلمانی
اگر علاقهمند سفر به آلمان هستید لازم است تا برخی از اصطلاحات در شرایط مختلف آشنا باشید. یکی از بخشهای مهمی که لازم است با آن آشنا باشید اصطلاحات پزشکی است. در ادامه این موارد را در شرایط مختلف با هم بررسی میکنیم. در ادامه این مقاله آموزش زبان آلمانی بسیاری از اصطلاحات پزشکی که کاربرد زیادی دارند را برای شما آورده ایم.
اصطلاحات عمومی پزشکی
جراحی der chirurgische Eingriff
اشعه ایکس das Röntgen
جراح der Chirurg
متخصص بیهوشی der Anästhesist
بیهوشی das Betäubungsmittel
دارو die Medikamente
خون das Blut
رگها و سرخرگهای خونی die Blutgefäße, Arterien und Venen
آزمایش خون der Bluttest
با شکم خالی/ ناشتا Mit nüchternem Magen
آتل eine Schiene
درمان کردن heilen
درمان کردن/ معالجه کردن behandeln
برنامه درمانی die Behandlungsplanung
وقت دکتر der Termin
نسخه das Rezept
آنتی بیوتیک das Antibiotikum
ضد التهاب ntzündungshemmend
مسکن das Schmerzmittel
تزریق die Spritz
واکسیناسیون: Impfung
عفونت: Infektion
انتظار: Patient/Patientin
Patientenbett: تخت بیمار
Krankenwagen: آمبولانس
Verband: پانسمان یا بانداژ
Pflaster: چسب زخم
Stethoskop: گوشی پزشکی
دماسنج: Thermometer
Stock: عصا
Dressing: پانسمان کردن
Tablette: قرص
Sirup: شربت
Stich: بخیه زدن
Krankenhausaufenthalt: بستری کردن
Spielraum: ترخیص کردن
Rezept: نسخه
Augentropfen: قطره چشم
Herzinsuffizienz: ایست قلبی
Schock: شوک دادن
Vitalfunktionen: علائم حیاتی
Probenahme: نمونه برداری
Physiotherapie: فیزیوتراپی
Pflegeraum: اتاق پرستاری
مقاله پیشنهادی: اصطلاحات آلمانی در بانک
حواس خاص
بویایی Geruchsinn
چشایی Geschmacksinn
بینایی Sehvermögen
لامسه Tatsin
شنوایی Gehör
تعادل Gleichgewicht
آناتومی انسان به زبان آلمانی
سر der Kopf
چشم das Auge
بینی die Nase
گوش das Ohr
دهان der Mund
گردن der Hals
کتف die Schulter
Das Gehirn: مغز
Dad Rückenmark: نخاع
Die Leber: کبد
Die Bauchspeicheldrüse: پانکراس
Der Dickdarm: روده بزرگ
Der Dünndarm: روده کوچک
Das Herz: قلب
Die lungen: ریه
بازو der Arm
ساعد der Unterarm
مچ das Handgelenk
دست die Hand
انگشتان die Finger
تنه بدن der Rumpf
دنده die Rippen
Der Magen: معده
Die Speiseröhre: مری
باسن das Hinterteil
زانو das Knie
ساق پا das Bein
مچ پا das Fußgelenk
Der hals: گلو
شکم der Unterleib
کمر der Rücken
ستون فقرات die Wirbelsäule
ریزش مو Der Haarausfall
ران der Oberschenkel
پا der Fuß
انگشتان پا die Zehe
مقاله پیشنهادی: اصطلاحات آلمانی درمورد آرایش و آرایشگاه
علایم بیماری ها به زبان آلمانی
سرطان der Krebs
دیابت die Zuckerkrankheit
آلرژی die Allergien
سرگيجه der Schwindel
فشار خون der Blutdruck
آسم das Asthma
سکته قلبی، انفارکتوس der Herzinfarkt
شکستگی استخوان der Knochenbruch
آسیب ناحیه گردن das Schleudertrauma
آسیب ناشی از کار RSI-Syndrom
التهاب die Entzündung
میگرن die Migräne
آنفولانزا die Grippe
سرماخوردگی (احساس ناخوشی) “Es geht einem schlecht”, “Man fühlt sich unwohl”
درد شدید (heftige) Schmerzen
درد die Schmerzen
خارش das Jucken
احساس سرگیجه Schwindelig sein
کوفتگی die Quetschung
کشش عضلانی die Muskelzerrung
یرقان die Gelbsucht
بيماری مقاربتی die Geschlechtskrankheit
مسموميت غذایی die Lebensmittelvergiftung
معده درد die Magenschmerzen
سرخک die Masern
مشکل تنفسی beschwerden
سرما خوردگی die Erkältung
سرفه der Husten
گرفتگی عضلانی die Krämpfe
یبوست die Verstopfung
اسهال der Durchfall
بيهوشی die Narkose
پشت درد، کمر درد die Rückenschmerzen
حمله قلبی der Herzanfall
تپش قلب das Herzklopfen
روماتيسم der Rheumatismus
گلو درد die Halsschmerzen
آفتاب زدگی der Sonnenstich
گوش درد die Ohrenschmerzen
سر درد die Kopfschmerzen
زکام، آنفولانزا die Grippe
ميخچه پا …. das Hühneraug
تب das Fieber
لرز das Kältegefühl
ورم die Schwellung
زخم سوختگی، سوختگی die Brandwunde
بریدگی die Schnittwunde
خراشيدگی die Abschürfung
ورم die Beule
بی خوابی die Schlaflosigkeit
احساس سوزن سوزن شدن das Kribbel
سایر اصطلاحات پزشکی به زبان آلمانی
دکتر: Arzt
بیمارستان: Krankenhaus
پزشکی: Medizin
بیماری: Krankheit
نسخه: Rezept
انتظار: Patient/Patientin
درد شدید: Pain Schmerz
داروسازی: Apotheke
تب: Fieber
درمان: Behandlung
علائم: Symptom
تشخیص: Diagnose
واکسیناسیون: Impfung
اتاق اورژانس: Notaufnahme
مثال اشعه ایکس: Röntgen
پرستار: Krankenschwester/Krankenpfleger
عفونت: Infektion
توانبخشی: Rehabilitation
آزمایش خون: Bluttest
مقاله پیشنهادی: جملات پر کاربرد آلمانی در سفر
مکالمات رایج در بیمارستان به آلمانی
چه کسالتی دارید؟ ?was fehlt Ihnen
.Ich werde Ihnen ein Medikament verschreiben
برات یه دارو تجویز میکنم
.Wir müssen eine Blutprobe nehmen
باید نمونه خون بگیریم.
Ich fühle mich nicht gut / mir geht es nicht gut
حالم خوب نيست.
.Ich werde Ihnen eine Spritze geben
میخوام بهت آمپول بزنم
کجاتون درد میکند؟ ?wo haben Sie Schmerzen
Sie sollten mit dem Rauchen aufhören
شما باید سیگار را ترک کنید.
.Ich werde Ihren Blutdruck messen
من فشار خونت رو میگیرم
.In ein paar Tagen sollte es Ihnen besser gehen
باید چند روز دیگه بهتر بشی
Ich schreibe Ihnen ein Rezept
من برایتان یک نسخه مینویسم
Bleiben Sie im Bett
در رختخواب بمانيد , استراحت کنيد
?Seit wann geht es Ihnen schon so
چند وقته این حس را دارید؟
?Brauchen Sie ein ärztliches Atest
آیا به یادداشت پزشک نیاز دارید؟
?Könnten Sie bitte Ihren Mund öffnen
میشه دهانتون باز کنید لطفا
!Gute Besserung
امیدوارم زودتر خوب شوید
?Wie oft/wann muss ich die Medikamente nehmen
چند وقت به چند وقت باید دارو بخورم ؟
Mein Arm/ knie /….. tut weh
دستم / زانویم درد میکند
?Haben Sie Medikamente eingenommen
آیا دارو مصرف کرده اید؟
Mein Arm/ knie /….. tut weh
دستم / زانویم درد میکند
?Tut es weh, wenn ich hier drücke
اگه اینجا فشار بدم درد داره؟
Ich habe Bauch / Magenschmerzen
شکم درد/ معده درد دارم
?Wo tut es weh
کجاتون درد میکنه؟
?Seit wann haben Sie Fieber
تب از کی شروع شد؟
Ich brauche eine Krankenschreibung für meinen Arbeitgeber
من برای کارفرمایم به گواهی پزشکی احتياج دارم.
?Haben Sie irgendwelche Alergien
آیا هیچ حساسیتی دارید؟
?Welche Symptome haben Sie
چه علائمی داشته اید؟
به گفته وب سایت موسسه زبان نگار خواندن مقالات، کتابها و منابع پزشکی به زبان آلمانی به شما کمک میکند تا اصطلاحات را در زمینههای مختلف ببینید و یاد بگیرید. این کار همچنین به شما کمک میکند تا با نحوه استفاده از اصطلاحات در جملات و متون آشنا شوید.
سخن نهایی
امیدواریم به عنوان یک مهاجر هیچوقت نیاز به مراجعه به دکتر و مراکز درمانی نداشته باشید، اما یادگیری این عبارات هم دایره لغات شما را افزایش میدهد و هم میتواند در شرایط حساس به شما کمک کند. پیشنهاد میکنیم با کلماتی که فرا گرفتهای جملههای متنوع بسازید تا در ذهنتان باقی بماند.
ارسال دیدگاه :